ويژه خانمها
این صفحه هم فقط براي خانمها در نظر گرفته شده. ورود آقايان به اين صفحه هم ممنوع
است. هرچند گفتن اين حرف هيچ فايده اي نداره ولي . . .
ميتونيد اين صفحه رو با مطالب در زمينه هاي مختلف مثل آشپزي - كاراي هنري - پژوهشي -
درد و دل - خاطره - داستان و . . . به صورت هفتگي به ايميل زير ارسال كنيد تا در وب
سايت به نام خودتون به نمايش در بياد.
براي شروع به اين وبلاگ حتما يه سري بزنيد:
ارسال مطالب فقط از طريق :
-----------------------------------------------------------------
9 کلمه ای که از زنها میشنوید و کاربرد آنها در زندگی زناشویی
1. خبٌ : این کلمهای است که زنان برای پایان دادن به مکالمه هایی استفاده میکنند که در آن حق با آنهاست و شما باید خفه بشوید.
2. پنج دقیقه : اگر مشغول لباسپوشیدن است یعنی حداقل نیم ساعت. هرچند پنج دقیقه دقیقاً معادل پنج دقیقه است اگر به شما پنج دقیقه بیشتر زمان جهت تماشای فوتبال داده شده باشد.
3. هیچٌی : این آرامش قبل از توفان است. معنی و مفهوم آن این است که باید به شدت گوشبهزنگ باشید . بحثهایی که با هیچی شروع میشوند، غالباً با خبٌ تمام میشوند.
4. بفرمایید: این کلمه اصلاً ربطی به اجازه دادن انجام کاری ندارد. "اگه جرئت داری" در آن مستتر است .
5. آه بلند : این در حقیقت یک کلمه محسوب میشود که معمولاً درست فهمیده نمیشود. آه بلند یعنی او فکر میکند شما یک احمق بهدردنخور هستید و او نمیداند چرا دارد وقتش را با ماندن و بحث با شما سر هیچٌی تلف میکند .
6. اشکال نداره : این یکی از خطرناک ترین جملاتی است که زن شما ممکن است به شما بگوید. اشکال نداره یعنی اون به زمان طولانیتری احتیاج دارد که تصمیم بگیرد شما چگونه باید تاوان این اشتباهتان را پس بدهید.
7. ممنون : از شما تشکر میکند. فقط بگویید خواهش میکنم. هیچ حرف اضافهای نزنید . خیلی ممنون میتواند نشان دهنده یک خطر بالقوٌه باشد .
8. اصلاً هرچی : این ترکیب برای گفتن دهنت سرویسه یا مرده شورت رو ببرن استفاده میشود .
9. نگرانش نباش عزیزم، خودم انجام میدم: یک جمله بسیار خطرناک دیگر. به معنی آنکه این کار به دفعات متعدد به شما محول شده و حالا تصمیم گرفته خودش دست به کار شود. این حالت معمولاً منجر به حالتی خواهد شد که شما بپرسید چی شده؟
ارسال شده در تاریخ 6 اردیبهشت 1390
-----------------------------------------------------------------
چرا دخترها نمی توانند یا نباید از پسرهای مورد توجه خود خواستگاری کنند؟این سؤال از سؤالات بسیار مهم و قابل توجه است و شاید برای بسیاری از دختر خانم ها از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. برخی معتقدند چرا فقط آقایان همیشه به خواستگاری دختر ها می روند؟ چه اشکالی دارد زمینه ای فراهم شود که در صورت مساعد بودن شرایط بعضی دختر خانم ها هم از آقایان مورد توجه و علاقه خود خواستگاری کنند؟
البته باید اذعان کرد که بسیاری از دخترها نیز چنین نمی اندیشند و دوست دارند شاهد آمد و شد خواستگاران متعدد باشند و از میان آنان، کسی را برگزینند که موجّه تر بوده ، از قابلیت همسری و بالاترین توان آرامشگری برخوردار باشد.
شایسته است در ارتباط با این سؤال اساسی، توجه علاقه مندان را به نکات زیر جلب نماییم:
به رغم مشابهت میان هوش و توانمندی های ذهنی دختران و پسران، تفاوت های موجود در خصیصه های زیستی و ویژگی های عاطفی دخترها و پسرها نشانگر شاکله ی خاص شخصیتی هر کدام از دو جنس است. دختر خانم ها در کنار وظیفه خطیر همسری و آرامشگری، از ارزشمندترین قابلیت انسانی یعنی توانایی مادر بودن نیز بهره مند هستند. قابلیت و شایستگی مادری، خود آمیزه ای از ویژگی های خاص زیستی و صفات برجسته عاطفی و احساسی است. از این رو ایفای بهینه نقش همسری و توفیق عهده دار شدن وظیفه بزرگ و سرنوشت ساز مادری از نشانه های شخصیت برتر و کمال وجودی زنان میباشد.
چنین تفاوت های بارز شخصیتی میان زن و مرد ، ضرورت بهره مندی فوق العاده زنان از احساسات لطیف و عواطف عمیق ، خود بستر پدیدآیی نگرش ها، رفتارها و نیازهای ویژه ای را در وجود آن ها فراهم می آورد. به همین دلیل است که زن ها به حمایت عاطفی، روانی و اجتماعی بیشتری نیاز دارند، زیرا هرچه پدیده ای ارزشمند تر باشد ، باید مورد حمایت و پشتیبانی بیشتری قرار گیرد.
این در حالی است که زنان عموماً دوست دارند همسرشان فردی باشد که شخصیت او جلوه گر اقتدار منطقی و عاطفی است. به عبارت دیگرنسبت به مردانی که از صفاتی همچون اعتماد به نفس، قدرت رهبری و مدیریت، شجاعت و حمایتگری بهره مند نیستند نظر مثبتی ندارند. مردان نیز غالباً دوست دارند همسرانشان منبع آرامش و شخصیت وجودی شان مملو از مهر و عطوفت،منطق و صبوری باشد.
تفاوت های زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوت ها بیانگر ویژگی ها و نیازهای خاص، قابلیت ها و مسؤولیت های ویژه و در خور هر کدام از ایشان است.
خلاصه کلام آن که ساختار شخصیتی هریک از دو جنس زن و مرد به گونه ای است که هر کدام ویژگی های لازم را در مسیر تحول وجود و نیل به کمال شخصیت بی بدیل خود دارا هستند. تفاوت های زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوت ها بیانگر ویژگی ها و نیازهای خاص، قابلیت ها و مسؤولیت های ویژه و در خور هر کدام از ایشان است.
بنابراین از یک نگاه ژرف ، برای زنان که وجودشان منبع احساسات، عطوفت و مهرطلبی و تمایل درونی اش مبتنی بر محبوب و معشوق بودن است و دوست دارد که بر دل و جان مرد حاکم باشد ، بسیار دشوار خواهد بود از مردی برای ازدواج خواستگاری کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ فرد دیگری برود. بطوریکه این امر با ویژگی های خاص شخصیتی او سازگار نیست.
بدیهی است برای یک مرد بیشتر قابل تحمل است که از دختری خواستگاری کند و پاسخ رد بشنود و بعد از مدتی از دختر دیگری خواستگاری کند و احتمالاً بازهم با جواب منفی مواجه شود تا این که سرانجام پاسخ مثبت دختر دیگری را برای ازدواج دریافت دارد.
هنگامی که آقایان به خواستگاری دختر ها می روند، آنها شنونده لفظ آری یا خیرخواهند بود و این دخترها هستند که با قدرت انتخاب برتر، گوینده ی واژه های آری و خیر می باشند.
هنگامی که آقایان به خواستگاری دختر ها می روند، آنها شنونده لفظ آری یا خیرخواهند بود و این دخترها هستند که با قدرت انتخاب برتر، گوینده ی واژه های آری و خیر می باشند.
پر واضح است که خواستگاری آقایان از خانم ها هرگز به معنای محدودیت آزادی و اختیار خانم ها در حق انتخاب همسر نیست. ازدواج دختر خانم ها همواره باید با آگاهی، اراده و اختیارشان همراه باشد و همه دخترها حق دارند از میان خواستگاران داوطلب ازدواج با آن ها، آن کس را که اصلح می دانند با آزادی کامل انتخاب کنند وهیچ گونه اجباری و تحمیلی در این ارتباط روا نیست.
از منظری دیگر به این مهم نگاه کنیم!
در جامعه امروز که هر روز بر پیچیدگی آن افزوده می شود، حلقه های خویشاوندی گسسته تر می گردد، دایره شناخت های متقابل خانواده ها و بالطبع پسرها و دخترها محدودتر می شود و ارتباطات خانوادگی و آمد و شدهای فامیلی و همسایگی به حداقل می رسد، چه باید کرد؟
باید به روش ها و شیوه هایی اندیشید که ضمن تکریم شخصیت متعالی، حساس و لطیف دختر زمینه طرح نظریات و نگرش ها و اعلام آمادگی آنها برای پذیرش تقاضای ازدواج از طرف افراد واجد شرایط و مورد نظرشان( در صورت تقاضا و خواستگاری) به گونه ای که بایسته و شایسته است فراهم شود. این اندیشه و روش می تواند به فرایند “انتخاب” دختر ها که از حقوق فطری و طبیعی آنان است، معنا و مفهوم روشن تری ببخشد. به سخن دیگر در فرهنگ حاکم بر جامعه اسلامی ما مسأله خواستگاری دخترها از پسرهای مطلوب و واجد شرایط ازدواج می تواند به صورت غیر مستقیم (از طریق شخص سوم) و در زیباترین و شایسته ترین وجه و با حفظ کرامت، شأن والا و احترام به مراتب صداقت، پاکی و سلامت اخلاقی آنان انجام پذیرد.
به یقین در روش غیر مستقیم که در بستری از اخلاق، صداقت، اعتماد و اطمینان متقابل مورد استفاده قرار می گیرد، ضمن پاسداری از شخصیت ارزشمند دختران بیشترین مسؤولیت متوجه رابطین می باشد ، بطور مثال دختری یا خانواده دختر نگرش مثبت خود را درباره ویژگی های شخصیتی پسری که بطور نسبی او را می شناسند با فرد مورد اعتمادی در میان می گذارد این شخص ضمن بررسی کلیه جوانب امر در فرصتی مقتضی با پسر مورد نظر یا حتی خانواده وی ارتباط برقرار کرده نظر آنها را نسبت به زوجیت آن دو جویا می شود(به آنها اطلاع می دهد چنانچه مایل به ازدواج پسرشان باشند فلان دختر از کفایت و شایستگی های ارزشمندی برخوردار است) و در صورت موافقت دو طرف شرایط معارفه و شناخت متقابل بیشتر فراهم می شود.
به کلام دیگر، در دنیای امروز با توجه به پیچیدگی های خاص آن و محدودیت های موجود در ارتباط متقابل، ویژگی های شخصیتی جوانان و عدم برخورداری بسیاری از ایشان از مهارت های بایسته و شایسته اجتماعی در جهت گشایش فصل آشنایی به منظور شناخت متقابل و تمهید مقدمات امر ازدواج، علاوه بر شیوه مطلوب و پسندیده حاکم بر جامعه ما یعنی خواستگاری آقایان از خانم ها باید به روش و شیوه هایی اندیشید که هم تسهیل کننده امر ازدواج باشد تحت نظارت خانواده ها باشد و هم فرصت زوجیت جوانان واجد شرایط را بارور سازد.(شما کاربران عزیز و فهیم تبیانی ، می توانید با نظرات خود در جهت یافتن را های مناسب به ما و دیگر دوستانتان کمک کنید. )
سمیه زادهوش
ارسال شده در تاريخ 18 دي 89
-----------------------------------------------------------------
نگاهى به حقوق زنان شاغل "قانون حمایت از مادران جوان"
در این مقاله با عمل به وعده خویش به شرح جرائم و مجازات متخلفان از تكالیف مقرر در این قانون با توجه به شرایط وامكانات خاطى و مراتب جرم كه مجازات حبس یا جزاى نقدى را براى این دسته از افراد در نظر گرفته است مى پردازیم. قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران در مقدمه قانون و اصول مختلف حمایت از زنان در تمامى عرصه ها را وظیفه تكلیفى دولت دانسته و دولت را موظف نموده كه در راستاى اجراى اصول كلى قانون اساسى قوانین عادى لازم را طى لوایح قانونى به تصویب مجلس شوراى اسلامى برساند ضمناً اشاره اى كوتاه به قانون حمایت دولت از مادران در دوران باردارى و شیردهى كه در سال 1374 به تصویب مجلس شوراى اسلامى رسیده نموده است.طبق قانون فوق الذكر دستگاههاى دولتى و وابسته به دولت و كارگاههاى مشمول قانون كار موظفند تسهیلات لازم و مناسب را براى تغذیه شیرخوارگان با شیر مادر در جوار محل كار كاركنان زن به صورتى كه مسأله تغذیه شیرخوارگان به سهولت كامل انجام پذیرد را ایجاد نمایند كه با توجه به صراحت قانونى و به كار بردن كلماتى چون: دستگاهها موظف هستند، تسهیلات لازم و مناسب، قرار گرفتن مكان مناسب جهت شیردهى فرزندان درجوار محل كار به صورتى كه تغذیه شیرخوارگان به سهولت و بدون ایجاد مشكلاتى براى مادر انجام پذیرد و همچنین تكلیفى بودن این عمل توسط دستگاههاى دولتى و غیردولتى همه وهمه حكایت از اهمیت این موضوع داشته و قانونگذار به خاطر رفاه حال فرزندان ومادران این اجازه را نیز به مادران داده است كه روزى یك ساعت از وقت ادارى خود را به این امر اختصاص داده كه این وقت جزو اوقات كار آنها محسوب مى گردد و نیازى به اخذ مرخصى نیز نخواهد بود و حتى در صورت تمایل مادر مى تواند مرخصى مزبور را تا3نوبت در روز استفاده نماید.لازم به توضیح است یك ساعت مذكور فقط اختصاص به شیردادن داشته و زمان رفت و آمد مادر به محل نگهدارى در كودكان را در بر نمى گیرد زیرا قانونگذار ایجاد محل نگهدارى كودكان را در جوار محل كار زنان داراى طفل شیرخوار وظیفه تكلیفى (نه وظیفه اختیارى) سازمانها دانسته است و نزدیكترین فاصله به محل كار مادران و ترجیحاً استفاده از قسمتى از ساختمان محل كار مورد تأكید قانونگذار در ماده 2 آیین نامه قرار گرفته است.
ماده78 قانون كار:
طبق این ماده دركارگاههایى كه داراى كاركنان زن هستند كارفرمایان مكلف هستند به مادران شیرده تا پایان دوسالگى كودك پس از هر سه ساعت، نیم ساعت فرصت شیردادن بدهند. این فرصت جزو ساعات كار آنان محسوب مى شود و همچنین كارفرمایان مكلف هستند متناسب با تعداد كودكان و با در نظر گرفتن گروه سنى آنها مراكز مربوط به نگهدارى كودكان از قبیل شیرخوارگاه و مهدكودك و آمادگى را ایجاد نمایند. طبق تبصره ماده فوق الذكر ضوابط تأسیس و اداره شیرخوارگاه و مهدكودك توسط سازمان بهزیستى كل كشور تهیه و به تصویب وزیر كار و امور اجتماعى به مرحله اجرا گذاشته شده است.
طبق ماده 1 این آیین نامه مركز نگهدارى این دسته ازكودكان مؤسسه اى است آموزشى، پرورش و رفاهى كه كودكان را براى شیرخوارگاه تا2سالگى و مهدكودك از2سالگى تا5سالگى و آمادگى قبل از دبستان از5سالگى تا قبل از ورود به دبستان را شامل مى شود. طبق تبصره 4 این آیین نامه كارگاهها موظفند كه براى بانوانى كه حتى در نوبت دوم نیز در محل كار به كار مشغولند خدمات خود را در این رابطه نیز ارائه نمایند. طبق ماده 4 آیین نامه مربوطه نمایندگان وزارت كار و امور اجتماعى، وزارت بهداشت و درمان و همچنین سازمان بهزیستى كشور بر این مراكز نظارت خواهند نمود تا كارفرمایان برخلاف مقررات مقرر در این قانون اقدام ننمایند. بدیهى است مسؤولیت رسیدگى به تخلفات و شكایات مراكز نگهدارى كودكان با شوراى نظارت بر مراكز نگهدارى كودكان خواهد بود و حضور افراد عضو در شوراى مركزى نظارت الزامى است علاوه بر این طبق این آیین نامه مدیران این مراكز باید از بین بانوان داراى تحصیلات لیسانس و بالاتر در رشته هاى علوم تربیتى، روانشناسى، مددكارى اجتماعى، مشاوره و یا مدیریت آموزشى با داشتن حداقل یك سال تجربه كار آموزشى در ارتباط با كودك باشد و یا دارا بودن دیپلم با حداقل5سال تجربه كار آموزشى و تربیتى در ارتباط با كودك بوده این مدیر در برابر ضرر و زیان مادى و معنوى و آسیبهاى احتمالى وارده به كودكان مسؤولیت داشت و باید پاسخگو باشد و در صورت بروز حادثه در اثر كمبود امكانات كارفرما و مدیر مؤسسه مسؤول خواهد بود.
هزینه نگهدارىكودكان:
طبق ماده14 آیین نامه كلیه هزینه هاى مركز اعم از هزینه هاى ثابت و جارى بر عهده كارفرما مى باشد و در مواردى نیز كه نسبت به آنها در این آیین نامه حكم خاصى قید نگردیده باشد قوانین جارى كشور، جارى خواهد بود.
مجازات متخلفین از اجراى این قانون
طبق ماده16 آیین نامه اجرایى شیرخوارگاهها و مهدكودك ها متخلفین از اجراى این آیین نامه طبق ماده173 و ماده175 قانون كار جمهورى اسلامى ایران تحت پیگرد قانونى قرار گرفته و به جزاى نقدى و حبس محكوم خواهند شد.
طبق ماده175 قانون كار متخلفان از موارد مذكور در قسمت اول ماده78 قانون كار یعنى كارفرمایانى كه از شیر دادن فرزندان توسط مادران در اوقات ادارى جلوگیرى نمایند و یا درهر سه ساعت، نیم ساعت فرصت خالص براى شیردهى در نظر نگیرند براى هر مورد تخلف (دقت شود براى هر مورد تخلف) علاوه بر رفع تخلف یا تأدیه حقوق فرد شاغل یا هر دو در مهلت مقرر براى مؤسساتى كه داراى تا10نفر از كاركنان شاغل است30 تا100 برابر حداقل مزد و براى كارگاههاى بالاتر از100نفر 5 تا10برابر حداقل مزد روزانه یك كارگر محكوم خواهد شد.
مجازات حبس در صورت تكرار تخلف
طبق ماده فوق الذكر در صورت تكرار تخلف، متخلفان مذكور در آیین نامه علاوه بر جزاى نقدى به حبس از91 روز تا120روز محكوم خواهد شد. قانونگذار به دلیل اهمیت موضوع و به خاطر حمایت از مادران داراى فرزند شیرخوار حداقل91روز را به این خاطر در نظر گرفته است كه قابل تبدیل به جزاى نقدى نباشد.
مجازات عدم ایجاد مراكز نگهدارى كودكان
طبق ماده173 قانون كار كارفرمایانى كه متناسب با تعداد كودكان و با در نظر گرفتن گروه سنى آنها مراكز مربوط به نگهدارى كودكان از قبیل شیرخوارگاه و مهدكودك و آمادگى پیش دبستانى را براى كاركنان شاغل زن ایجاد ننمایند در كارگاههاى كمتر از یكصدنفر علاوه بر رفع تخلف در مهلت مقرر براى هر بار تخلف به پرداخت جریمه نقدى از هفتاد تا یكصد و پنجاه برابر حداقل مزد روزانه رسمى زن شاغل در تاریخ صدور حكم محكوم خواهند شد.
لازم به توضیح است طبق تبصره 1 ماده5 آیین نامه اجرایى قانون ترویج تغذیه با شیر مادر و حمایت از مادران در دوران شیردهى مصوب سال1375 هیأت وزیران وزارتخانه ها، مؤسسات و شركتهاى دولتى نیز وظیفه تكلیفى (نه اختیارى) دارند كه متناسب با تعداد مادرانى كه فرزند خود را شیر مى دهند نسبت به ایجاد محل مناسب اقدام نمایند. طبق بند5 ماده 7 این آیین نامه تخلفات مدیران توسط كمیته سیاستگذارى و نظارت بر ترویج تغذیه با شیرمادر بررسى و جهت رسیدگى و احقاق حقوق مادران به مراجع ذیربط ارسال خواهد شد كه این تخلفات طبق ماده 14 آیین نامه ابتدا در كمیته هاى استانى مطرح و در صورت تأیید موضوع به مراجع ذیصلاح قانونى براى تعقیب و مجازات متخلفان اعلام و ارسال مى شود. لازم به توضیح است این آیین نامه بعد از تصویب هیأت وزیران در تاریخ21/9/75 به دفتر مقام معظم رهبرى و معاون اول رئیس جمهورى و دفتر ریاست محترم قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت نظام و كلیه وزارتخانه و سازمانها و مؤسسات و نهادهاى دولتى جهت اجرا ابلاغ گردیده است.
درخواست حقوق گذشته
طبق اصول كلى قواعد حقوقى حق قدیم ضایع نمى گردد و در صورتى كه برابر قوانین و مقررات موجود در گذشته حقى متوجه كسى بوده باشد مى تواند با مراجعه به مقامات و مراجع ذى صلاح حق خود را درخواست نماید.
ارسال شده در تاريخ 6 آبان 89
نويسنده: دكتر حمیدیان
منبع: تبیان
-----------------------------------------------------------------
گويا هنوز در جامعه ما:
دختر بودن يعني كله قند و لي لي لي لي..........
دختر بودن يعني الگوي خياطي وسط مجله هاي درپيت
دختر بودن يعني هموني باشي كه مادر وخاله وعمه ت هستن
دختر بودن يعني " دخترو رو چه به رانندگي؟ " تو بايد چرخ خياطي بروني!
دختر بودن يعني " شنيدي شوهر سيمين واسش يه سرويس طلا خريده 12 ميليون؟"
دختر بودن يعني بايد فيلم مورد علاقه تو ول كني پاشي چايي بريزي
دختر بودن يعني نخواستن و خواسته شدن
دختر بودن يعني حق هر چيزي رو فقط وقتي داري كه تو عقدنامه نوشته باشه
دختر بودن يعني "چه معني داره عکس گذاشتي تو پروفاليت؟ (حتي باحجاب!)
دختر بودن يعني " به بابات گفتي؟" داداشت راضيه؟!Bfتون ناراحت نميشن؟! رئيس اداره چي؟!!!
دختربودن يعني " برو تو ، دم در واي نستا"
دختر بودن يعني تو گرما لباست 4 متر و نيم پارچه ببره كه مردان به گناه نيفتن!
دختر بودن يعني " تا حالا کجا بودي ؟"
دختر بودن يعني "كجا داري ميري؟"
دختر بودن يعني " تو نميخواد بري اونجا ، من خودم ميرم "
دختر بودن يعني "كي بود بهت زنگ زد؟! با كي حرف ميزدي؟" گوشيتو بده ببينم!
دختر بودن يعني اجازه گرفتن واسه هرچي ، حتي نفس كشيدن !
دختر بودن يعني بگي: "کاشکي منم پسر بودم !!!!!!!!!!!!!!!!"(پاک کردن صورت مسئله و بزرگترين توهين به خودت)
دختر بودن يعني " خيلي خودسر شدي"(ترجمه: خجالت نميکشي از مغز و سر خودت استفاده ميکني؟!!!)
دختر بودن يعني سوار دوچرخه ميشي؟ بگيريدش!!! اما اصلآ ناراحت نباش چون اجازه داري ترک موتور شوهرت بشيني! ! !
دختر بودن يعني "خوب به سلامتي ليسانس هم كه گرفتي ديگه بايد شوهرت بديم"
دختر بودن يعني سالها بشين تا شايد يه روز يه سبيل کلفت بياد زنگ درخونتونو بزنه و ببرتت ايشالآ خوشبخت ميشي ننه !
دختر بودن يعني 40 سالت شده هنوز داري ميگي :"ايشالا وقتي رفتم سر خونه زندگيم... !" يکي نيست بگه بابا زندگي تو 40 ساله شروع شده تا حالا چه گلي به سر خودت زدي؟ چه لذتي از زندگي بردي؟ حتمآ بايد بشيني تا يکي ديگه بياد تورو خوشبخت کنه؟! ! !
دختر بودن يعني يه مرد چند ميليون ازت بگيره و دماغتو قصابي کنه تا يه مرد ديگه خوشش بياد البته اگه در اين راه شهيد نشي!
دختر بودن يعني آنچنان شستشوي مغزي بشي که به مصاديق ظلمي که بهت شده افتخار هم بکني !
دختر بودن يعني بگي: "بيچاره داداشم معلوم نيست زن گرفته يا شوهر کرده !" (نتيجه: ته دلت خودت هم قبول نداري که حقوق مساوي با مرد داري!
دختر بودن يعني متوجه نيستي داري به بدبختيهات دامن ميزني وقتي ميگي: "واه واه دختره رو ببين چه لباسي پوشيده خجالت هم خوب چيزيه! ! "
برو حالشو ببير ديگه چي ميخواي از اين اجتماع دختررررررررررررر؟!!
منبع : اينترنت
-----------------------------------------------------------------
دخترا اصلا بینی ها شون رو عمل نمی کنن
. هیچ وقت موهاشون رو طلایی نمی کنن مادر زادی مش شده است
3. هیچ وقت به هم دیگه چپ چپ نگاه نمی کنن واز حسودی نمی ترکن
4. تمام طلا جواهراشون اصل اصله
5. هرگز قبل از ازدواج ابر هاشون رو بر نمی دارن عمرا بردارن کی گفته بر می دارن نه بابا بر نمی
دارن که مرتبش می کنن
6. چشماشون رو اصلا لنز نمی زارن رنگش مادر زادی سبز و آبیه و خاکستری بنفش وزرد و قرمز
7. بی اجاز ه بابا مامان هیچ وقت بیرون نمی رن
8. به بهانه کتابخونه یا درس خوندن با دوستشون که با یه پسر نمی رن بیرون باورکنین
9. انقدر خواستگار دارن که نمی دونن به کدوم جواب بدن
10. همیشه سر به زیرن اصلا به غریبه ها نگاه نمی کنن (کاش فقط نگاه بود )
11. بعد ازدواج تازه می فهمن حروم شدن تفلی ها خونه بابا شون همه چی داشتنکوفت نخندید
-----------------------------------------------------
حدود چند ماه قبل CIA شروع به گزینش فرد مناسبی برای انجام کارهای تروریستی کرد. این کار بسیار محرمانه و در عین حال مشکل بود؛ به طوریکه تستهای بیشماری از افراد گرفته شد و سوابق تمام افراد حتی قبل از آنکه تصمیم به شرکت کردن در دوره ها بگیرند، چک شد.
پس از برسی موقعیت خانوادگی و آموزش ها و تستهای لازم، دو مرد و یک زن ازمیان تمام شرکت کنندگان مناسب این کار تشخیص داده شدند. در روز تست نهایی تنها یک نفر از میان آنها برای این پست انتخاب می گردید. در روز مقرر، مامور CIA یکی از شرکت کنندگان را به دری بزرگ نزدیک کرد و در حالیکه اسلحه ای را به او می داد گفت :
- ما باید بدانیم که تو همه دستورات ما را تحت هرگونه شرایطی اطاعت می کنی، وارد این اتاق شو و همسرت را که بر روی صندلی نشسته است بکش!"
مرد نگاهی وحشت زده به او کرد و گفت :
– حتما شوخی می کنید، من هرگز نمی توانم به همسرم شلیک کنم."
مامور CIA نگاهی کرد و گفت : " مسلما شما فرد مناسبی برای این کار نیستید."
بنا براین آنها مرد دوم را مقابل همان در بردند و در حالیکه اسحه ای را به او می دادند گفتند:
- ما باید بدانیم که تو همه دستورات ما را تحت هر شرایطی اطاعت می کنی. همسرت درون اتاق نشسته است این اسلحه را بگیر و او بکش "
مرد دوم کمی بهت زده به آنها نگاه کرد اما اسلحه را گرفت و داخل اتاق شد. برای مدتی همه جا سکوت برقرار شد و پس از 5 دقیقه او با چشمانی اشک آلود از اتاق خارج شد و گفت:
– من سعی کردم به او شلیک کنم، اما نتوانستم ماشه را بکشم و به همسرم شلیک کنم. حدس می زنم که من فرد مناسبی برای این کار نباشم،"
کارمند CIA پاسخ داد:- نه! همسرت را بردار و به خانه برو."
حالا تنها خانم شرکت کننده باقی مانده بود. آنها او را به سمت همان در و همان اتاق بردند و همان اسلحه را به او دادند:
– ما باید مطمئن باشیم که تو تمام دستورات ما را تحت هر شرایطی اطاعت می کنی. این تست نهایی است. داخل اتاق همسرت بر روی صندلی نشسته است .. این اسلحه را بگیر و او را بکش."
او اسلحه را گرفت و وارد اتاق شد. حتی قبل از آنگه در اتاق بسته شود آنها صدای شلیک 12 گلوله را یکی پس از دیگری شنیدند. بعد از آن سر و صدای وحشتناکی در اتاق راه افتاد، آنها صدای جیغ، کوبیده شدن به در و دیوار و ... را شنیدند. این سرو صداها برای چند دقیقه ای ادامه داشت. سپس همه جا ساکت شد و در اتاق خیلی آهسته باز شد و خانم مورد نظر را که کنار در ایستاده بود دیدند. او گفت:
- شما باید می گفتید که گلوله ها مشقی است...من مجبور شدم مرتیکه را آنقدر با صندلی بزنم تا بمیرد!
-----------------------------------------------------
خدایا ببین...
فکر می کنی همه چیز تمام است و تو نجات دهنده ی بشریت هستی
خیره به صندلی جلو گوش می دهی:"دو پیک پپسی به سلامتی تمام کسانی که از فقر می میرند""دو پیک کوکا به سلامتی تمام کسانی که از زور خوشبختی بدبختند"۱
و دخترکی با چشمانی کبود دلی پرخون به تو خیره نگاه می کند و لبخند های بی معنایی تحویلت می دهد که هی یارو زندگی این است نه آن پارچه ی بنفشی که دور مچت محکمش کردی، با پارچه بازی می کنم و به فمینیست بودنم لعنت می فرستم .دخترک از زور درد هر چند وقت یک بار در صندلی جابجا می شود و کبودی زیر چشمانش را در آینه کوچک جیبی نظاره می کند که مبادا رنگ کبود مایل به سرخش کمرنگ شده باشد که مبادا خوشگل شده باشد.گردنش را نشانم می دهد جای انگشتان یک عوضی و کبودی بعد از فشار دستان،فشارم را می اندازد .به دستانش نگاه می کنم دست چپ،آن انگشت مخصوص منحوس لعنتی که با حلقه ای زندانی اش کرده چشمان گریانم را کور می کند ،و من آی لعنتی لعنتی یکی از آن دفترچه های گوگولی من زنم زنم زنم را که بهش نشان دهی خون دل می خورد .کمرش دو تا شده،دستانش می لرزد ،گونه هایش کبود ،چشمانش سرخ و اشکش سر باز ایستادن ندارد،تنش رنجور و کبود با لباس و چادری مشکی پنهانش کرده که مبادا ببینند رنجش را.مگر چند ساله است این شراب نورس ما؟
پسر ،رقیه قیمه اش را می پزد بی اینکه کبودش کنی بی اینکه خفه اش کنی.۵۰۰سکه اش ارزانی خودت جانش را رها کن کوله بار جوانیش را پس بده،با تو همدل و یکدل و یکرنگ است،خط خطی اش کردی،سیاهش کردی.دیگر نمی خواهد ،نمی تواند که بماند .جوانی اش را در یک سامسونت و کیف دستی کوچک ریخته و چادر مشکی سر کرده و اشک هایش را پاک می کند و سوار بر اتوبوس راهی ناکجا آباد می شود.هق هق اش را می شنوم،رد اشک هایش روی سیاهی چادرش می افتد دستمالی می دهم و اشک می ریزم.